">
روز میلاد جمهوری اسلامی مبارک
دوازده فروردین یکی از روزهای تاریخی و مهم ایران اسلامی است؛ در این روز با رأی اکثریت قاطع مردم، نظام سیاسی کشور پس از 2500 سال، از نظام سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی وحکومت مردمی تغییر یافت.
در 12فروردین 1358 ثمره مبارزات ضدسلطنتی و طاغوتی و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ملت ایران به بار نشست و نظام جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت. در این روز ملت ایران با رأی 2/98 درصدی خود ساختار سیاسی، اجتماعی ایران را تغییر داد و جمهوری اسلامی مستقر شد. به همین سبب این روز مبارک از آن پس روز جمهوری اسلامی نام گرفت. جمهوری اسلامی، مولود انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بود که با دم مسیحایی رهبر آزاده و نستوه انقلاب و ملتی سرافراز و خستگی ناپذیر و به برکت خون شهیدان و مجاهدان راه فضیلت، به بار نشست و در چنین روز بزرگی، هویت راستین خویش را رسما و از طریق همه پرسی به دنیا اعلام کرد تا پشتوانه مردمی این نظام که سابق بر آن نیز بر همگان مبهن گشته بود، بیش از پیش هویدا شود. پس از آنکه قرن ها، تئوری جدایی دین از سیاست و نظام های حکومتی لائیک بردنیا سیطره داشت و قوانین شرعی و الهی، امری خصوصی در زندگی مردم تعبیر می شد، در 12فرودین سال 58 نظامی متولد شد که این نظریهها را در قرن بیستم باطل کرد و حکومت اسلامی را براساس موازین وآموزههای دینی به منصه ظهور و عمل رساند.� جمهوری اسلامی شکل نوینی از نظام های حکومتی است که تلاش می کند با الهام از قوانین و تعالیم نجات بخش اسلام، الگوی زندگی جدیدی درعرصه اجتماعی و سیاسی بشر امروزی ارائه دهد تا بر اساس آن، نیازهای مادی و معنوی انسان توأمان فراهم شود. از نظام جمهوری به حکومت مردم بر مردم تعبیر می شود و جمهوریت در نظام حکومتی، نشان دهنده نقش مردم در تشکیل و استمرار آن است، به طوری که مردم با حضوردر صحنههای مختلف علاوه بر مشارکت در تعیین سرنوشت خویش، خواستههای خود را از حکومت مطالبه میکنند. در زمان تعیین نظام سیاسی کشور پس از سرنگونی نظام طاغوت شاهنشاهی، جمهوری دمکراتیک، جمهوری، حکومت اسلامی و ... از جمله نظام هایی بود که مطرح شد، ولی امام راحل(ره) از همان ابتدا، تأکید فراوانی بر استقرار نظام حکومتی جمهوری اسلامی داشتند، به طوری که برجمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر تأکید کردند. این تأکید نیز بر اساس خواست مردم در دوران مبارزات ضد ستمشاهی بود که در شعار آنها موج می زد و مردم در همه تظاهراتها یکپارچه استقلال آزادی و جمهوری اسلامی را فریاد میکشیدند. بر این اساس اصل جمهوریت و اسلامیت، اصل جداناپذیردر نظام حکومتی ایران است که برای تثبیت، استمرار و تداوم آن، شهیدان زیادی تقدیم شده است. پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)، در پیامی به ملت ایران، 12 فروردین را روز عید نامیدند. در قسمتی از این پیام آمده است: صبحگاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت الله است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند؛ روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه، رخت بر بست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست، به جای آن نشست. امام خمینی(ره) در پیام خود به مناسبت 12 فروردین از حضور مردم در این همه پرسی تشکر کرده و چنین فرمودند: من به دنیا اعلام می کنم که در تاریخ ایران، چنین رفراندومی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کند. من از این همبستگی بی مانند که جز مشتی ماجراجو و بی خبر از خدا، همه و همه به ندای آسمانی و اعتصموا بحبل الله جمیعا لبیک گفتند و با تقریبا اتفاق آراء، به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و رشد سیاسی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر می کنم. جمهوری اسلامی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در تبیین واژه جمهوری اسلامی چنین است: جمهوری اسلامی، از لحاظ معنای تحت اللفظی بر دو پایه استوار است: یکی جمهور مردم؛ یعنی آحاد مردم و جمعیت کشور، اینها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت کشور را تعیین می کنند، و دیگری اسلامی؛ یعنی این حرکت مردم، بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامی است. این یک امر طبیعی است. در کشوری که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و معتقد و عامل، که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کرده اند و نشان داده اند، در چنین کشوری، اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم هست... مردم اسلام را می خواهند. این از روز اوّل گفته شد و در طول سال های متمادی نیز تجربه گردید. امروز هم واضح ترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و توده مردم از نظام حاکم بر کشور می خواهند که مسلمان باشد... و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد. این حکومت و این نظام، با این نام در دنیا اعلام شد و تشکیل گردید. مردم هم رأی دادند، و نام جمهوری اسلامی را حاکی از اسلام دانستند، لذا آرایشان را به نام جمهوری اسلامی در صندوق ریختند. بیان شهید مطهری درباره جمهوری اسلامی استاد شهید مطهری(ره) واژه جمهوری اسلامی را چنین تفسیر می کنند: مسأله جمهوری مربوط است به شکل حکومت؛ یعنی این که مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و کلمه اسلامی محتوای این حکومت را بیان می کند. به این ترتیب، جمهوری اسلامی؛ یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت، از سوی عامه مردم است و محتوای آن هم اسلامی است و با اصول و مقررات اسلام اداره می شود.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته بویژه در مواجهه ی اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم انداز سال ۹۲ را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال ۹۲ را “سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی” نامگذاری می کنیم.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.
تبریک عرض میکنم به همه هممیهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همه ایرانیان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همه ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانوادههایشان، و همه کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همه مسلمانان عالم، مایه شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هممیهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همهی ما لازم است.
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامهریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کردهایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کردهایم، چگونه حرکت کردهایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
سال ۹۱ مثل همهی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوسها همراه است، با فراز و نشیبها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم، خودمان را به اوجها برسانیم .
آنچه که در طول سال ۹۱ از جنبهی مواجههی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.
در زمینه اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهیها و سهلانگاریها انجام گرفت که به نقشههای دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعهی نظام و مجموعهی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.
در عرصهی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینه انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بینالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.
در زمینه مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمهی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. یک نمونه دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحهی تحریمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعیت و روحیهی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینه اقتصاد، هم در زمینه سیاست، و هم در همهی زمینههای حیاتیِ دیگر.
سال ۹۲ برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آینده این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصه اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریلگذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.
در زمینه امور سیاسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میکند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.
به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
نخستین مسئله، فهم مسائل اصلی و فرعی در حوزههای مختلف است. به عبارت دیگر، در زمینهی سیاست، اقتصاد، مدیریت کشور و علوم مختلف، ابتدا باید نخبگان مسائل اصلی و فرعی را برای مسئولان مربوط و مردم تبیین سازند.
«دشمنانی که مایل نیستند پیشرفت و ترقی و رشد همهجانبهی ملت ایران را ببینند، دو کار عمده در برنامهی آنها وجود دارد: یکی اینکه تا آنجایی که بتوانند مانعتراشی کنند که ملت نتواند به این پیشرفتها و رشد دست پیدا کند؛ با تحریم، با تهدید، با مشغول کردن مدیران به کارهای درجهی دو و فرعی، به منعطف کردن حواس ملت بزرگ ایران و نخبگان کشور به کارهایی که در فهرست کارهای اصلی آنها قرار ندارد؛ یعنی مانع شدن عملی.»
مقام معظم رهبری در بیانات ابتدای سال، در حرم رضوی، اشاره کردند یکی از نقشههای اصلی دشمن مشغول کردن نخبگان کشور به کارهای درجهی دو و فرعی است. از این رو، شناخت اهم از مهم و تشخیص مسائل اصلی و فرعی یکی از وظایف نخبگان است که باید به آن توجه بسیاری شود. یکی از زمینههایی که سالیان دراز مسیر علمی و پیشرفت کشورها را متأثر کرده است و انسان را از خداگرایی و آخرتطلبی دور کرده است، این است که غرب در علوم مختلف مسائل اصلی و فرعی را تغییر داده و رویکرد جدیدی را به اقتصاد، مدیریت، جامعه و... ارائه کرده است.
به عبارت دیگر، مهمترین دستاورد تمدن غرب، در بسیاری از شئون زندگی، تغییر مسائل اصلی و فرعی به یکدیگر است. دامنهی این بحث به حدی گسترده است که این امر، هم در خصوص تمدن غرب صادق است و هم در مورد تعامل تمدن غرب با سایر ملتها ساری و جاری است.
بررسی تاریخ ملتهای مختلف از جمله ژاپن، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نشان میدهد که این کشورها زمانی به رشد و توسعه نائل آمدهاند که قصد داشتند از وابستگی به آمریکا دوری گزینند و خود، راه خود را بپیمایند.
کیم وو جونگ، رئیس اسبق شرکت کرهای دوو، در کتاب «سنگفرشهای خیابان» که دربردارندهی خاطرات اوست، بیان میکند که کره و شرکت دوو زمانی توانست بر پای خود بایستد و رشد کند که به دنبال وابستگی به آمریکا نبود، از آن قطع امید کرده بود و قصد داشت که خود، خود را توسعه بدهد. رهبری در بیانات خود در حرم امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
«ملت ما با پیشرفتها ثابت کرد که در سایهی آمریکا زندگی نکردن، به معنای عقبافتادگی نیست؛ این نکتهی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ـدر روزی که استعمارِ مستقیم بودـ و امروز آمریکا، میخواهند به ملتهای دنیا اثبات کنند که اگر میخواهید زندگی خوب داشته باشید و پیشرفت کنید، باید زیر سایهی ما بیایید. ملت ایران اثبات کرد که این حرف دروغ است. ملت ما ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرتهای بزرگ نه فقط موجب عقبافتادگی نیست، بلکه موجب پیشرفت است.»
بررسی تاریخ ملتهای مختلف از جمله ژاپن، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نشان میدهد که این کشورها زمانی به رشد و توسعه نائل آمدهاند که قصد داشتند از وابستگی به آمریکا دوری گزینند و خود، راه خود را بپیمایند.
با نگاهی بر نحوهی زندگی ملتهای مختلف در سطح جهان و سبک و فرهنگ زندگی آنها، میتوان دریافت که اساساً رشد و پیشرفت و سبک زندگی در اغلب کشورهای جهان نشئتگرفته از فرهنگ غربی و آمریکایی است و آداب و رسوم و سبک زندگی محلی آنها بسیار مورد غفلت قرار گرفته است. از نحوهی معماری خانهها گرفته تا نحوهی پوشش و غذا خوردن و تعاملات انسانی و بسیاری از مسائل دیگر، تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی است.
این مسائل نشان میدهد که اگرچه این کشورها رشد زیادی در اقتصاد و حتی برخی از علوم مهندسی داشتهاند، اما چون نبض علم و دانش آنها در اختیار غرب و آمریکاست، در نهایت مجبور به تبعیت از نگاه آمریکایی در زندگی خود شدهاند و تمامی تلاشها و پیشرفتهای آنها به رشد و پیشرفت تمدنی دامن میزند که آنها را در این مسیر رشد قرار داده است و آنها از سرریزهای چنین اقداماتی استفاده کردهاند. حال آنکه اگر این کشورها خود نبض دانش و علوم را در اختیار میگرفتند، هدایتکنندهی اصلی میشدند، نه تبعیتکنندهی اصلی.
از این رو، هدف اصلی جمهوری اسلامی بیان این مسئله است که تمدن غرب، آمریکا و در نگاهی جامعتر، شیطان به دنبال این است که انسان را از مسائل اصلی زندگی و حیات خود غافل کند و او را سرگرم مسائل جزئی کند تا از توجه به مسائل اصلی بازماند.مسیر پیشرفت او به نحوی باشد که در نهایت، در اختیار اهداف شیطان قرار بگیرد. بر همین اساس است که نخبگان کشور باید ابتدا مسائل اصلی و فرعی کشور را شناسایی کنند و جریان پیشرفتهای کشور را در این مسیر قرار بدهند.
باید توجه نمود که فهم مسائل اصلی و فرعی کشور در چند تقسیمبندی حائز اهمیت است. نخستین مسئله، فهم مسائل اصلی و فرعی در حوزههای مختلف است. به عبارت دیگر، در زمینهی سیاست، اقتصاد، مدیریت کشور و علوم مختلف، ابتدا باید نخبگان مسائل اصلی و فرعی را برای مسئولان مربوط و مردم تبیین سازند.
به بیان دیگر، اقتصاددانان باید برای مسئولین کشور بیان کنند که مسئلهی اصلی در کشور، اقتضائات دههی عدالت و پیشرفت است و عامل اصلی در ضعف ساختار اقتصاد کشور، وجود رانت و فساد در ساختار اقتصادی کشور است. در عرصهی سیاست، مصالح کلی نظام بر مقاصد جزئی و فرعی اصالت و اولویت دارد و بر همین منوال، در تمامی زمینهها، باید مسائل اصلی و فرعی برای مسئولین و مردم مشخص شود.
بُعد دیگر این تقسیمبندی مسائل اصلی و فرعی و بینزمانی است. مطمئناً مصالح کوتاهمدت کشور، مسائل اصلی کشور نیست و مهم مسائل و اقتضائات بلندمدت است و مدیریت کشور باید اقتضائات بلندمدت را ابتدا مدنظر قرار دهد، اما نباید از مسائل جاری و کوتاهمدت کشور نیز غفلت کند.
اگر ایران به دنبال رسیدن به پیشرفت و تعالی است، باید بداند که اگر کشوری مثل آمریکا که دشمن اصلی او به شمار میرود، پیشنهادی به او میدهد، آمریکا به هیچ عنوان ایران را متوجه مسائل اصلی و بنیادین در مدیریت جهانی نمیکند تا ایران رقیب او به شمار نرود و همواره به آمریکا وابسته باشد.
اما میتوان گفت که مهمترین مسئله در میان مسائل کشور، هدایت جریان علم و دانش در کشور و جهان است. امروزه ما در بسیاری از امور، از سبک زندگی تا تولید علم و تکنولوژی و مدیریت کشور، وابسته به غرب هستیم و اگر به همین منوال پیش برود، وابستگی ما به غرب دوچندان خواهد شد.
لذا نخبگان کشور باید بدانند که هر پیشرفت و حرکتی لزوماً برای کشور مثمر ثمر نخواهد بود و باید توجه کنند که در زمین چه کسی بازی میکنند. امروزه جو حاکم بر دانشگاههای کشور در علوم مختلف، از علوم انسانی گرفته تا علوم مهندسی، به نحوی است که نخبگان کشور توجه نمیکنند که رویکرد حاکم در کتب درسی آنها غربی است و تلاشهای آنها به رشد علوم غربی کمک میکند.
لذا باید در گام بسیار مهم و حیاتی، ولی بلندمدت، جریان علم را ابتدا در کشور و بعد در سطح جهان، از سمت علوم غربی و وابسته، به سمت علوم انسانی و الهی تغییر دهیم تا راه سعادت و تعالی خودو سایر مردم جهان را هموار کنیم.
بر این اساس، میتوان ادعا کرد که اگر چنین برداشت و نگاهی در مدیریت کلان کشور محقق شود، زمینههای اقتدار سیاسی و اقتصادی نظام و ایجاد اقتصادی مقاوم و مقاومتی مهیا خواهد شد و میتوان به این سخن رهبری جامهی عمل پوشاند:
«وظیفهی همهی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیرقابل نفوذ، غیرقابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم. این یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئهی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.»
در مجموع باید اشاره کرد که فهم مسائل اصلی و فرعی از یکدیگر در تمامی شئون تمدن اسلامی و جامعهی اسلامی امری حیاتی است که بدون توجه به آنها رشد و پیشرفت در کشور محقق نخواهد شد و حتی اگر چنین امری محقق شود، این پیشرفت در جهت منافع غرب و آمریکاست، نه تمدن اسلامی و اهداف متعالی جمهوری اسلام
دهه فجر، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند
وحضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجود آوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما، احساسات، گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
دیدار مسؤولان ستاد برگزاری مراسم دهه فجر- یازدهم دیماه 1369
دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بر مسلمانان و آزادگان جهان مبارک باد.
مقدّمه
قـدرت هـاى اسـتـكـبـارى ، در طـول تاريخ با طرح مساءله (جدايى دين از سياست ) تلاش كردند با دور نگه داشتن دين از صحنه سـيـاسـت ، به اهداف استكبارى و شوم خود، دست يابند. امّا انقلاب اسلامى و حاكميّت ولايت فقيه بـر ايـن نـيـرنـگ و طـرح اسـتعمارى ، خطّ بطلان كشيد و ثابت نمود كه دين و ارزش هاى آن به بهترين وجه قادر به اداره تمام شؤ ون زندگى انسان بوده و براى آن ، طرح و برنامه دارد. بنابراين ، سياست اسلامى عين ديانت و جزء جدايى ناپذير آن است .
قـدرت هـاى اسـتكبارى پس از آن كه نتوانستند از اين شعار شوم براى مقابله با انقلاب اسلامى اسـتـفـاده نـمـايند و از طرفى هر روز شاهد اقتدار بيشتر حاكميّت ولايت فقيه هستند، از دريچه و روزنـه اى ديـگـر وارد شدند و سعى در تضعيف مبانى (ولايت فقيه ) و اختيارات الهى آن دارند و بـا طـرح مـسـائل و شبهات عوام فريبانه توسط برخى از به اصطلاح روشنفكران كج انديش سعى در انحراف افكار امّت اسلامى براى رسيدن به اهداف شوم خود دارند.
از ايـن رو، بـر بـسـيـجـيـان غـيـور و جـان بـر كـف ، فـرض و لازم اسـت بـا بـصـيـرت كـامـل و بـا الهـام از رهـنـمودهاى ائمه اطهار(ع ) با حضور پرشور خود در صحنه هاى سياسى ، اجتماعى ، فرهنگى و با پيروى و اطاعت از فرامين رهبرى ؛ اسلام ناب محمّدى و در راءس آن ولايت فـقـيـه را كـه تنها سنگر مطمئن و مستحكم در برابر استكبار جهانى است ، حفظ و حراست نمايند. چنانكه حضرت امام (ره ) فرمود:
پشتيبان ولايت فقيه باشيد، تا مملكت تان آسيبى نبيند.(1)
لازمـه حـراسـت ، شـنـاخت مبانى حكومت اسلامى و جايگاه ولايت فقيه در اسلام است . به همين منظور كـتـاب حاضر (كد 6/02، از موضوع دانش سياسى براى نظام آموزش بسيج ) با هدف شناخت و ارتـقـاى دانـش سـيـاسـى اعـضـاى بـسـيـج نـسـبـت بـه مـسـائل حـكـومت اسلامى و ولايت فقيه در دو فـصـل تدوين شده است . از خداوند خواستاريم ما را در شناخت و اطاعت از ولايت فقيه و پاسدارى از حريم آن ، موفّق بدارد.
مركز تحقيقات اسلامى
معاونت متون آموزشى و كمك آموزشى
زنـدگـى انـسـان ، يـك زنـدگـى اجتماعى و حيات و معيشت او در سايه اجتماع ، تعاون و مبادلات ، امكان پذير است . لازمه زندگى اجتماعى ، وجود اصطكاك ها و برخوردها بين منافع افراد جامعه اسـت ؛ يعنى وقتى مردم بخواهند در زندگى اجتماعى با يكديگر همكارى كرده و دستاوردهاى اين هـمـكـارى را مـيـان خـود تـقـسيم و توزيع كنند، بين منافع آنان برخوردهايى صورت مى گيرد؛ زيـرا، كسانى مى خواهند سهم بيشترى ببرند و از امكانات و مواهب طبيعى و اجتماعى به صورت فزون ترى بهره بردارى نمايند؛ يا شيوه برخورد با انسان هاى ديگر را مطابق ميلشان تعيين كـنـنـد و ايـن مـطـلوب ديگران نيست ؛ به ناچار كشمكش هايى در صحنه اجتماع رخ مى دهد كه سبب تزلزل زندگى اجتماعى و فروپاشى آن خواهد شد.
بـنـابـرايـن براى آن كه جامعه انسانى بتواند به زندگى اجتماعى خويش ادامه دهد و به هدف هاى والاى انسانى دست يابد، نيازمند دو اصل است :
1 ـ وجود قانون عادلانه و مترقّى ، كه پاسخ گوى همه نيازهاى مادّى و معنوى او باشد.
2 ـ وجـود رهبر و نظام حكومتى قدرتمند، كه عهده دار اجراى قانون و هدايت عمومى گرديده ، بين مردم به عدالت ، حكومت كند.
نـتـيجه آن كه ، حكومت براى جامعه انسانى امرى ضرورى و اجتناب ناپذير است و زندگى آدمى در تمام ادوار ابتدايى و پيشرفته حيات اجتماعى هيچ گاه خالى از حكومت نبوده است .
ادامه مبحث در ادامه مطلب...
مـوضـوع رهـبـرى و هـدايـت جـامـعـه ، هـمـواره در طـول تاريخِ حيات انسانى يك امر مهمّ سياسى ، فـرهـنـگـى ، اجتماعى و تربيتى بوده است ؛ زيرا رهبران سهمى تعيين كننده در رشد يا انحطاط جـامـعـه هـا و مـلت هـا داشـته و دارند. اهميّت رهبرى در جامعه از آن جهت است كه زندگى اجتماعى و ويژگى هايش ايجاب مى كند فرد يا افرادى براى سامان دادن به امور مشترك ميان انسان ها در جـامـعـه بـه رهـبـرى و هـدايت آنان همّت گمارند و براى جلوگيرى از هرج و مرج و بى نظمى ، برنامه ريزى كنند و آن را به اجرا درآورند.
ايـن موضوع ، ويژه جامعه خاصى نيست ، بلكه امرى بديهى است . در جوامع امروز غربى ، ممكن اسـت رهـبـرى بـدان مـعـنـا كـه مـورد نـظـر مـا است ، مطرح نباشد. ولى قوانين اساسى در بيشتر كشورهاى دنيا، كه با نظام دموكراسى اداره مى شوند، به گونه اى تدوين يافته است كه يك فـرد نـسـبـت بـه ديگران داراى اختيارات و مسؤ وليت هاى بيشترى است خواه عنوان پادشاه داشته باشد يا رئيس جمهور، يا صدراعظم و يا نخست وزير.
اسـلام بـه عـنـوان ديـن كـامـل و جـامـع ، كـه بـراى تـمـام نـسـل هـا و در همه زمان ها و مكان ها، از طريق وحى بر آدمى عرضه شده است ، به رهبرى و هدايت جـامـعـه تـوجـّهى ويژه دارد. وجود پيامبران و انبياى الهى و ائمه اطهار(ع ) خود نشان دهنده اهميّت رهـبـرى و هـدايـت جـامعه به سوى كمال است . افزون بر اين ، پيامبر اسلام (ص ) پس از هجرت بـه مـديـنـه و فـراهـم سـاخـتن زمينه هاى حكومت و گرفتن بيعت از قبيله هاى مدينه و انعقاد پيمان بـرادرى مـيـان مـهـاجـران و انـصـار، نـخـسـتين حكومت اسلامى را بنا نهاد و خود، زمامش را بر عهده گـرفـت . در آن هـنـگـام ، مـسـاجـد، مـحـل تـجـمـّع مـسـلمـانـان بـراى حـل و فصل امور عبادى ، اجتماعى و سياسى شد. بدين ترتيب ، رهبرى و زمامدارى جامعه در مفهوم گسترده اش از همان هنگام در اجتماع مسلمانان شكل گرفت .
در بـاور شـيـعه ، پس از پيامبر(ص )، امامان معصوم (ع ) از سوى خداوند افزون بر آن كه مسؤ وليـّت رهـبرى سياسى جامعه اسلامى را بر عهده داشته اند، يكى پس از ديگرى رهبرى و هدايت مـعـنـوى و ديـنـى جـامـعـه را نـيز عهده دار بودند. اساسا در آيين آسمانى اسلام ، رهبرى معنوى و زمامدارى سياسى جدايى ناپذيرند.
هـر چـند در زمان غيبت دوازدهمين امام معصوم (ع ) شخص معينى براى رياست حكومت تعيين نشده است ، ولى با توجّه به آيات قرآن و روايات معصومين (ع ) درباره ملاك هاى حاكم و زمامدار سياسى ، مـشخص مى شود كه رهبرى جامعه بر عهده فقيهان و كارشناسان دينى است ؛ چرا كه از آنان به عنوان جانشينان پيامبر(ص )، امينان رسولان ، دژهاى اسلام ، حاكمان مردم و وارثان پيامبران ، ياد شده است . اين روايات ، بر حاكميت الهى فقيه و لزوم گردن نهادن مردم به اين گونه ولايت و رهبرى تصريح دارند.
قـانـون اسـاسـى جـمـهـورى اسـلامـى ايـران كـه پـس از پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى در سال 1358 ه . ش تدوين و به تصويب خبرگان رسيد، و اكثريت مردم هم به آن راى مثبت دادند، از اجـتـهاد فقيهان جامع الشرايط بر اساس كتاب و سنّت معصومين (ع ) به عنوان يكى از پايه هـاى نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى ايران ،(1) ياد كرده و ولايت امر و امامت امّت در زمان غيبت حضرت ولى عصر(عج ) را بر عهده فقيه عادل با تقوى ، آگاه به زمان ، شجاع ، مدير و مدبّر گـذاشـتـه اسـت .(2) بـر اين اساس ، در نظام جمهورى اسلامى ايران ، ولايت فقيه با اختيارات و ويژگى هاى خود در راءس هرم قدرت جاى دارد.
مبحث بیشتر درادامه مطلب..
ویژنامه 22بهمن
ماهیت انقلاب
بـه تـعبير فـلاسفه هـر پـديده اى مـركب از دو چيز است ((ماهيت)) (چيستى) و ((وجود))(هستى) انقلاب نيز از اين قانون مستثنى نبوده داراى ماهيت و وجود است اينك مى خواهيم ببينيم انقلاب ايران از چه ماهيتى برخوردار است؟ اقتصادى ؟ سياسى؟ ايدئولوژيكى ؟ يا هر سه ؟ يا اسلامى ؟ قـبل از ورود در بـررسى مـاهيت انـقلاب مـلت ايـران بررسى نظرات ديـگران در رابـطه بـاانقلابها امـرى ضـرورى اسـت و تـا جأى كه نـگارنده اطـلاع دارد سـه نـظريه وجود داردكه طرفدار هر نظريه اى مـى خواهند هـمه انـقلابهاى دنيا و از جمله انقلاب ملت ايران را با نـظريه خـود تـطبيق دهـند ايـنك بـطور اخـتصار به آن سه (نظريه مى پردازيم:
گـروهى بـرآنند كـه هـر چـند انقلابها در دنيا با اشكال مختلف و گـوناگون واقـع مى شوند ولى با دقت در آنها مى بينى كه همه به يك ريـشه برمى گردند و آن همان ريشه مادىو اقتصادى بوده و به تعبير ديـگر ريـشه طـبقاتى دارنـد كـه طـبقه فقير عليه طبقه مرفه قيام مـى كنند گـرچه بـصورت ظاهر چهره سياسى يا ايدئولوژيكى و عقيدتى دارنـد لـذااين گروه (ماديين) همه انقلابهاى دنيا (اعم از انقلاب كبير فرانسه و اكتبر روسيه وانقلاب چين و ...) را انقلابى طبقاتى و اقـتصادى مـى دانند و مى گويند انقلابها هماننديك بيمارى است كه در مـوارد مـختلف از خـود آثار گوناگون نشان مى دهند اما يك طبيب حـاذق و پـزشك مـتخصص مـى فهمد كـه هـمه ايـن علأم و آثار مختلف نـشات گرفته از يك اصل است لذا در انقلابها نيز اين نارضأيها به يك نارضايتى و همه اين خشم ها به يك خشم و همه اين آرمانها به يك آرمـان برمى گردد و آن همان جنبه مادى و اقتصادى است و خلاصه همه انقلابها انقلاب محرومين عليه مرفهين است و ريشه همه آنها محروميت اقتصادى است.
گـروهى ديـگر مـى گويند اين طور نيست كه همه انقلابها به محروميت مادى واقتصادى برگشته و همگى نشا ت گرفته از فقر و گرسنگى باشد چرا كه طغيان ازجهت گرسنگى اختصاص به انسان ندارد بلكه حيوانات نيز در هنگام گرسنگى شديد ممكن است طغيان نمايند البته ممكن است در جـأى كـه نـظام طـبقاتى حاكم است انقلاب در آنجا ريشه طبقاتى داشـته بـاشد امـا ايـن موضوع كليت ندارد زيراممكن است جامعه اى دوقـطبى نـبوده و مـردم بـه دو دسته گرسنه و سير تقسيم نگردند و همگان در رفاه مادى باشند ولى از نظر سياسى در اختناق بسر برده وتـحت فـشار باشند و چون اصل آزادى و آزاد زيستن يك اصل انسانى است ممكن است مردم براى بدست آوردن آزادى قيام نمايند هر چند كه از نـظر اقـتصادى دررفـاه اند و انقلاب كبير فرانسه بيشتر با اين انگيزه واقع شده است نه به انگيزه اقتصادى.
پس اينكه شرط اساسى انقلاب را دوقطبى بودن جامعه از نظر اقتصادى مى دانندنظريه صحيحى به نظر نمى رسد.
مـمكن اسـت انـقلابى در جـهان رخ دهد كه نه ماهيت اقتصادى داشته بـاشد و نـه ماهيت سياسى و آزادى خواهى بلكه ماهيتى آرمان خواهى اعـتقادى وايـدئولوژيكى داشـته بـاشد بدين معنى مردمى كه به يك مـكتب ايـمان و اعـتقاد داشته و به ارزشهاى معنوى آن مكتب شديدا وابسته هستند وقتى آن مكتب را در معرض خطر و آماج حمله هاى بنيان بـرافكن مشاهده نمايند، خشمگين و ناراضى ازآسيبهأى كه بر پيكر مكتب شان وارد شده، براى برقرارى مكتبشان و جلوگيرى ازتباهى آن دسـت بـه قيام مى زنند واين نوع انقلابها و قيامها ربطى به سير و گـرسنگى شكم و يا ارتباطى به داشتن يا نداشتن آزادى سياسى ندارد چـرا كـه مـمكن اسـت هـم شكمشان سـير بـاشد و هم از آزادى سياسى برخوردار باشند.
بـنابراين منحصر كردن انقلابها در اقتصادى صرف ، يا سياسى منحصر يـا عـقيدتى خالص روشـى بـه صـواب نـبوده بـلكه ايـن هر سه عامل مـى توانند سـبب بـروز انـقلاب گردند ممكن است انقلابى ريشه عقيدتى داشته باشد همانند نهضتهاى انبيا عليهم السلام و همه نهضتهأى كه در عـالم بـخاطر دفـاع از حريم دين و عقيده انجام مى گيرد و ممكن است ريشه سياسى داشته باشد همانند انقلاب كبير فرانسه وممكن است ريـشه اقـتصادى داشـته بـاشد هـمانند انقلابهاى كمونيستى كه بجز (كار،نان و مسكن) چيز ديگرى را نمى فهمند و همه همشان تامين اين سـه جهت است البته ممكن است انقلابى فرهنگى باشد و يا اشكال ديگر ...
همانگونه كه نظرات سه گانه در رابطه با انقلابهاى دنيا وجود داشت صاحبان آن نظرات هر كدام كوشش مى كنند كه انقلاب ملت ايران را نيز بـا نـظريه خـود تـطبيق دهند و هر كدام هم براى اثبات مدعاى خود شـواهدى از انـقلاب آورده و مـدعيند كـه انقلاب بـا نظر آنان قابل تـطبيق اسـت يـكى مـدعى اقـتصادى و مادى بودن انقلاب است و ديگرى سياسى و سومى اعتقادى و ايدئولوژيكى.
در مـقابل ايـن سـه گـروه گـروهى مـدعى اند كه انقلاب بر خلاف همه انقلابها تك بعدىنبوده بلكه هر سه جهت در آن است لذا با أتلاف و هـمكارى هر سه عامل اين انقلاب تحقق پيدا كرده است پس انقلاب مردم ايـران انـقلاب تك عاملى نيست بلكه داراى عوامل سه گانه اقتصادى ، سياسى و عقيدتى است.
ولـى با دقت بيشتر روشن مى گردد كه هيچيك از اين نظرات چهارگانه از جـهتى صحيح نبوده بلكه نظر ديگرى در اينجا صادق است و آن اين اسـت كـه انـقلاب مـردم ايران بـه رهبرى امام خمينى ((ره)) ماهيت اسـلامى دارد و تـك عاملى است اما عاملى كه همه علل و عوامل قبلى را يـكجا در بـرداشته و تامين كننده همه آن جهت ها است زيرا اسلام ديـن جـامع و كـاملى است كه براى تامين سعادت بشر در همه جوانب آنآمـده اسـت و نـمى توان آن را در يـك بعد منحصر دانست آنان كه انـقلاب اسـلامى رامـنحصر در بـعد اقـتصادى يـا سـياسى يا عقيدتى دانسته اند به يك گوشه و يك بعد آن نگاه كرده اند و از بقيه ابعاد آن غـافل مانده و يا سر به تغافل زده اند لذا پس از پيروزىانقلاب بـراى نـامگذارى آن نـظرات گـوناگون عـرضه شـد ولـى امام خمينى فرمودند كه :
((جـمهورى اسـلامى)) نـه يك كلمه زيادتر و نه يك كلمه كمتر زيرا قـرار دادن لـفظدموكراتيك مثلا در كنار اسلامى اهانت به اسلام است چون نشانه آن است كه اسلام مردمى نبوده و در اعطا آزادى ناقص است كه بايد با لفظ دموكراتيك آن را جبران نمود.
بـنابراين وقـتى انقلاب ماهيتى اسلامى داشت قهرا جنبه هاى سياسى ، اقـتصادى واعتقادى نيز در آن تعبيه شده است زيرا مسئله سياست و اقتصاد و معنويت و اعتقادجز متن اسلام و از دستورات اصلى آن است كه ما بطور خلاصه و فهرست به آن اشاره مى كنيم:
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
دهه فجر بر ملت شریف ایران مبارک
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(سه شنبه) در دیدار "برگزیدگان قشرها و صنوف مختلف"، و مسئولان اداری استان خراسان شمالی، خدمت بی منت به آحاد مردم را نعمتی الهی برای مسئولان کشور خواندند و با اشاره به خدعه تبلیغاتی ـ سیاسی رسانه های غربی درباره علت فشارها بر ایران تأکید کردند: بر خلاف دروغهای مکرر غربی ها، ما میز مذاکره درباره مسائل گوناگون از جمله هسته ای را ترک نکرده بودیم که به آن بازگردیم، آنها در واقع تسلیم شدن ملت ایران را دنبال می کنند اما، کوچکتر از این حرفها هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای، خدمتگزاری به مردم را، افتخاری حقیقی دانستند و افزودند: بزرگان اهل معرفت، ضمن تأکید فراوان به ذکر و عبادات و توکل، گاه خدمت به مردم را به عبادات دیگر ترجیح می دادند.
ایشان همه خدمتگزاران به مردم را اعم از مسئولان و مدیران کشور و کسانی که در شکلهای غیر رسمی به اقتصاد و فرهنگ و دین مردم خدمت میکنند، به شکر این لطف الهی توصیه کردند و افزودند: در خدمتگزاری، به همه مردم نگاه یکسان داشته باشید و تفاوتی میان هیچکس قائل نشوید.
رهبر انقلاب همت بلند و مضاعف در خدمتگزاری را موجب برکات بیشتر برشمردند و افزودند: همت مضاعف نیازمند کار مضاعف است ضمن اینکه کار مضاعف در پرکاری خلاصه نمی شود بلکه به معنای "کار کیفی، دقیق، برنامه ریزی شده، کارشناسی شده، مستمر، پیگیر و همراه با مشورت" است.
ادامه بیانات در ادامه مطلب...
ولايت از منظر قرآن
((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرمافزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله ميباشد )))
استاد حسيني قزويني
بحث ما در رابطه با آيه ولايت بود و عرض کرديم که مرحوم شيخ طوسي (ره) ميفرمايد:
از قويترين ادله شيعه بر امامت و ولايت و خلافت آقا امير المومنين (عليه السلام) است.
گفتيم که استدلال بر اين آيه، بر دو رکن و محور است:
محور اول بحث:
اثبات نزول آيه شريفه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام)
در اين مورد، مفصّل صحبت کرديم و أقوال بزرگان و صحابه و مفسران را آورديم و روايتي را از ابن مردويه و فخر رازي و ديگران آورديم که ثابت ميکند نزول آيه را در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام).
در استدلال به روايات اهل سنت، از سه طريق ميشود مسئله را تثبيت کرد:
راه اول: روايت را نقل ميکنيم و سند روايت را از منظر علماي رجال اهل سنت بررسي ميکنيم. يعني در سند روايت، 5 راوي قرار گرفته است و بايد يک به يک اينها را ببينيم. اگر کسي کتاب رجال ذهبي به نام سير اعلام النبلاء - از کتابهاي مفصل و معتبر رجالي اهل سنت که در 25 جلد چاپ شده - و کتاب تهذيب الکمال مزّي - که در 35 جلد چاپ شده و کتاب تهذيب التهذيب ابن حجر - که در 12 جلد چاپ شده و تلخيص تهذيب الکمال مزّي است - را مطالعه کند، عمده بحث رجالي يک روايت حل خواهد شد. بايد راويها را بررسي کنيم و اگر ديديم که راويان را توثيق کردهاند، ميگوييم که روايت صحيح است از منظر اهل سنت، نه از منظر ما. چون ما دنبال اين هستيم به روايتي که در نزد خودشان صحيح است، براي رسيدن به اهدافمان استدلال کنيم.
راه دوم: بايد ببينيم از علماي بزرگ اهل سنت، کسي گفته است که اين روايت صحيح است يا خير؟ مثلا در برخي از کتابها، مؤلفين آنها، عنايت دارند که به هر روايتي ميرسند، بگويند اين روايت صحيح است يا ضعيف. مثلا حاکم نيشابوري در مستدرک، مقيد و ملتزم است به تعيين تکليف اعتبار و عدم اعتبار روايت. هر روايتي را نقل ميکند، ميگويد که:
هذا الإسناد صحيح يا هذا صحيح علي شرط الشيخين يا شرط مسلم يا شرط البخاري.
و تکليف را روشن ميکند. ما روايتي را براي اثبات حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) نقل ميکنيم و ميگوييم اين روايتي است که علماي بزرگ شما مانند حاکم نيشابوري، آن را تصحيح کرده است و مطلب تمام است.
آقاي هيثمي در کتاب مجمع الزوائد، مقيد است هر روايت را نقل ميکند، تکليف روايت را مشخص کند که اين روايت، صحيح يا ضعيف.
راه سوم: ما روايتي را با سندهاي متعدد داريم که آقايان اهل سنت مبنايي دارند بر اينکه يقوي بعضها بعضا.
ما در علم رجال شيعه، تعبير ميکنيم به استفاضه و فقهاي ما بر اين مبنا هستند که اگر يک روايت، مستفيض شد و چندين سند مختلف داشت، ديگر بررسي سندي نميکنيم و ميگوييم که روايت، مستفيض است و ما را از بررسي سند، بي نياز ميکند و اهل سنت هم تحت عنوان يقوي بعضها بعضا و ميگويند چون سندها متعدد هستند، همديگر را تقويت ميکنند و مطلب تمام است.
ما از اين سه راه، به راحتي ميتوانيم اعتبار روايت را اثبات کنيم. ماداميکه اعتبار روايت، تثبيت نشود، نميتوانيم به مطلوب و هدفمان برسيم. شما رواياتي را نقل ميکنيد و آقا ميگويد که روايات ضعيفاند. شما خيلي از جاها، با روايات صحيح استدلال کردهايد. ما صد مورد از کتابهاي فقهيتان را ميآوريم که ابن حجر و ديگران ميگويند: درست است روايت ضعيف است، ولي يقوي بعضها بعضا و طبق آن هم فتوا دادهاند. ما هم از همين مبناي شما استفاده ميکنيم.
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
All rights reserved by خانه قرآن قائم آل محمد(عج) ; Designed and supported by IRLEADER.ir